یک رئیس جوان سخت خواستار وزیر امور خارجه خود فرش خود را. پس از یک گفت و گو کوتاه, او را منفور, یک دختر که خودش را از گرو در اوردن, نشسته در دامان رئیس او و شروع به او راه بدر کردن. او این فرصت را از دست سکسخواب نداد ، زیبایی را نوازش کرد و او را بین پاهای او دمار از روزگارمان درآورد.